دل بردی از من به یغما٬ ای ترک غارتگر من
صفحه اشعار
شعر: حکیم صفای اصفهانی | ملودی: حضرت مولا |
Moonlight, #47 | |
دل بردی از من به یغما، ای ُترکِ غارتگر من | دیدی چه آوردی ای دوست، از دست دل بر سر من |
عشق تو در دل نهان شد، دل زار و تن ناتوان شد | رفتی چو تیر و کمان شد، از بار غم پیکر من |
*میسوزم از اشتیاقت، در آتشم از فراغت | کانون من سینه ی من، سودای من آذر من |
— | |
من مست صهبای باقی، زآن ساتکین رواقی | فکر تو در بزم ساقی، ذکر تو رامشگر من |
شکرانه کز عشق مستم، می خواره و می پرستم | آموخت درس الستم، استادِ دانشور من |
*بار غم عشق او را، گردون ندارد تحمل | کی میتواند کشیدن، این پیکر لاغر من؟ |
— | |
دل بردی از من به یغما، ای ُترکِ غارتگر من | دیدی چه آوردی ای دوست، از دست دل بر سر من |